عیدالزهرا (س)

امروز دو جشن آسمانی برپاست                     در هر دو علی مرتضی (ع) بزم آراست

هم مهدی فاطمه (عج) نشسته بر تخت              هم رفته درک ثانی(ل) و عیدالزهراست

 

پ.ن۱: روز به درک رفتن قاتل مادرم حضرت فاطمه و آغاز امامت امام غریبمان حضرت مهدی (عج) مبـــــــــــــــــــــــــــــــارک.

پ.ن ۲: برای سلامتی و ظهور آقا صلوات.

اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّک ...

عید مبارک...

بسم رب المهدی (عج)

 

می شـود این رمـضــان مـوعــد فــردا باشــد؟          آخـرین مـاه صیـام غـم مـولا باشـد؟

می شود در شب قدرش به جهان مژده دهند         که همین ساله ظهور گل زهرا باشد؟

سلام آقا جان .

رمضان دیگری آمده است و هنوز شما نیامده اید ، نمی دانم تا به کی باید بدون شما روز و شبمان را سر کنیم و نفهمیم که بی شما بودن را نفهمیده ایم.

آقا جان ببخش آنقدر سرگرم دنیای کثیف و مشغله هایش شده ام که هر وقت یادم می آید مشغله های این دنیای نماندنی و ناپایدار مرا از شما دور کرده است از خودم بدم می آید.

مولا جان دلم برایت تنگ است.

وقت است که باز آیی...

مهدوی باشید و سبز

 

 

تولد وبلاگ آخرین گلبرگ گل یاس ...

بسم رب المهدی (عج)

دقیقا 2 سال از اون روزی گذشت که تصمیم گرفتم برای آقام بنویسم ، براش قدم بردارم و بهش نزدیکتر شم ، اون موقع بود که برای اولین بار به دلم افتاد اسم وبلاگم رو آخرین گلبرگ گل یاس بذارم و بعد هم از تبار گل یاس متولد شد .

حالا که دارم سومین سال فعالیت این وبلاگ رو شروع می کنم (در اوج مشغله ) امیدوارم آقا ازم راضی باشه و بتونم در راستای ظهور در کنار سایر دوستان و محبان اهل بیت (ع) گام بردارم .

پ.ن :سال قبل این موقع به خاطر جراحی چشمم نتونستم بنویسم واین اولین تولد این وبلاگه.

                           

 

مهدوی باشید و سبز

 

عید قربان حسین (ع)

 

بسم رب المهدی (عج)

گوش کن ... با گوش دلت گوش کن ... می شنوی ؟؟؟

صدای زنگ قافله می آید ...

حسین (ع) در راه قربانگاه است ، مولایم می خواهد حجش را تمام کند و به قربانگاه می رود. آری حسین (ع) می رود تا همه چیز را قربانی کند ...

حسین (ع) با قلبی مطمئن تمام اسماعیل هایش را قربانی راه حق خواهد کرد ...

ابراهیم (ع) فقط با اسماعیلش آمده است، اما سلطان عشق و یارانش، سرها و دستها و جانها فدا می کنند ، تردید در دل سلطان عشق جایی ندارد ... او به قربانگاه می رود...

ای دل !

عرفه را درک کردی؟؟؟ پیام مسلم را شنیدی ؟ نکند تو هم مثل کوفیان گوشت کر شده باشد و مولایت را تنها بگذاری ؟

بو کن ... می توانی حس کنی؟؟؟ همه جا پر از عطر سیب و یاس است ...

گوش کن ... می شنوی ؟؟؟ صدای هل من ناصر ینصرنی را می شنوی ؟؟؟ حسین زمانت را دریاب ...

 

لبیک یا بقیة الله ... لبیک ...

 

از تبار گل یاس

 عید قربان ۱۴۳۰

مهدوی باشید و سبز

 

الهی العفو ...

 شب است و دلی شکسته، شب است و بغضی جگر سوز و غمی استخوان سوز شب است و من و دنیای بی تو، دنیایی که سرتاسر آرزوی دیدار توست، شب است و تاریکی، تاریکی ای که ماه را گم کرده و قدر راقدر نمی داند.
شب قدر است و با خیال تو کنج مسجد می نشینم، قرآن بر سر می گیرم تا شب قدری بسازم به یادماندنی، قرآن بر سر می گیرم تا به اندازۀ سالهای جهالتم که تو را نشناختم، که مهیای مردن جاهلی بودم «العفو» بگویم.
قرآن بر سر می گیرم تا به خاطر دست هایی که شب های قدر پیش، آمدن تو را نخواسته بود«العفو» بگویم و بگریم.
تا به اندازۀ روزهایی که نبودنت را حس نکردم «العفو» بگویم و بگریم.
تا به اندازۀ سالهایی که عاشقت نبودم از تو و تنها از تو عشق را گدایی کنم و «العفو» بگویم. تا به اندازۀ لحظه هایی که تو را رنجاندم رنج بکشم و «العفو» بگویم.
تا به اندازۀ روزهایی که در بودنت من غایب بودم اشک بریزم و «العفو» بگویم.
تا به اندازۀ عمر گرانبهایی که خزان شد و رفت و صدای «هل من ناصر ینصرنی» تو را نشنید «العفو» بگویم و بگریم.
تا به اندازۀ پروندۀ سیاهم که همیشه پیش روی تو باز است اشک بریزم و «العفو» بگویم.
العفو، ای مهربانتر از پدر که هر چه از تو دورتر شدم با به سویم آمدی
در این شبهای  قدر که ملائک آسمان را رها کرده و زمینی شده، به خدمت تو می رسند، شرم می کنم که ظهورتو را نخواهم.
العجل، العجل یا مولای یا صاحب الزمان

میلاد نور مبارکباد...

بسم رب المهدی (عج)

 

صبح خوبی است امروز          آسمان آبی آبی و زمین


          همه اش پرشده از سبزه  و راغ        بوی گلهای بهاری همشان شامه نواز

از پس پنجره ها می بینم      قمری و چکاوکان در آواز          زیر نور خورشید

با همان گرمی مطلوب              نه سرداست ونه داغ

           مردم کوچه برزن همگی خندانند     

با خودم تا که تامل کردم                         در پس خنده وآوازو طراوت دیدم

                      غصه و نغمه جانسوزو فسردگی را

به درون تا که رجوعی کردم                            دیدم ای وای شود آیا که:

میهمان باشد وصاحب خانه      رفته باشد پی دلواپسی اش

                                                         ودر آن خانه بود جای برای شادی

آهی از دل بکشیدم  گفتم      ای خدا رحمی کن

                                      برسان صاحب ما را تا که    سبزی گل نفس قمری وبلبل

            همشان بردارند       این غبار و غم فرسودگی از چهره شان

خنده ها خنده شود    تیرگی رخت ببندد زینجا               همه جا نور شود سرتاسر

                                             همه جا صدق وصفا باشد وبس

میلاد نور مبارکباد...

یاس سفیدم!


بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی" تأویل گردد....

مهدوی باشید و سبز

 

 

عید بر عاشقان مبارکباد ...

گلخند شادماني معنوي در دهه سوم ماه رجب بر چهره پيروان آئين محمدي (ص ) مي نشيند و همه خود را براي برپايي جشن هاي بزرگ بعثت پيامبر رحمت و برگزاري مراسم شكرانه نعمت آماده مي كنند.
بيست و هفتم ماه رجب ستاره اي در آسمان بشريت درخشيد كه ماه و خورشيد را مبهوت جلوه پرتلالوي خويش كرد. او نه تنها بر غار حرا بلكه بر قلب و جان بشريت تجلي يافت و جهان را متحول و سرنوشت خلايق را دگرگون ساخت . فيض حق در اين ايام باريدن گرفت و بزرگترين مخلوق هستي عصاره كائنات و نور اول با دين كامل الهي در بعثتي به بزرگي هستي وظيفه دار هدايت بشريت شد. از همين رو مسلمانان جهان خود را براي برگزاري جشن هاي بعثت پيام آوري آماده مي كنند كه با رستاخيز عظيم معنوي خود به انسانها كرامت بخشيد و آنها را از حضيض ذلت به منتهاي عزت هدايت كرد. او كه منادي آزادي و پاكيزگي بود نقطه اعلاي رسالت خويش را تجلي مكارم اخلاق و متخلق كردن انسانها به صفات حسنه معرفي كرد.

 

 

بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب وبلا

بسم رب المهدی (عج)

راز بوی سیب ...

وابن شهر آشوب روايت كرده است كه روزى جبرئيل به خدمت حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم آمد به صورت دحيه كلبى و نزد آن حضرت نشسته بود كه ناگاه حسنين عليهماالسّلام داخل شدند و چون جبرئيل را گمان دحيه مى كردند به نزديك او آمدند و از او هديّه مى طلبيدند، جبرئيل دستى به سوى آسمان بلند كرد سيبى و بهى و انارى براى ايشان فرود آورد و به ايشان داد. چون آن ميوه ها را ديدند شاد گرديدند و نزديك حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم بردند حضرت از ايشان گرفت و بوئيد و به ايشان ردّ كرد.
و فرمود كه به نزد پدر و مادر خويش ببريد و اگر اوّل به نزد پدر خود ببريد بهتر است پس آنچه آن حضرت فرموده بود به عمل آوردند و در نزد پدر و مادر خويش ماندند تا رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم نزد ايشان رفت و همگى از آن ميوه ها تناول كردند و هر چه مى خوردند به حال اوّل برمى گشت و چيزى ازآن كم نمى شد و آن ميوه ها به حال خود بود تاهنگامى كه حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا رفت و باز آنها نزد اهل بيت بود و تغييرى در آنهابه هم نرسيد تا آنكه حضرت فاطمه عليهاالسّلام رحلت فرمود پس انار بر طرف شد وچون حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام شهيد شد بِهْ برطرف شد و سيب ماند، آن سيب را حضرت امام حسن عليه السّلام داشت تاآنكه به زهر شهيد شد و آسيبى به آن نرسيد، بعد از آن نزد امام حسين عليه السّلام بود.
حضرت امام زين العابدين عليه السّلام فرمود: وقتى كه پدرم در صحراى كربلا محصور اهل جور و جفابود آن سيب را در دست داشت و هر گاه كه تشنگى بر او غالب مى شد آن را مى بوئيد تا تشنگى آن حضرت تخفيف مى يافت چون تشنگى بسيار بر آن حضرت غالب شد و دست ازحيات خود برداشت دندان بر آن سيب فرو برد چون شهيد شد هر چند آن سيب را طلب كردند نيافتند، پس آن حضرت فرمود كه من بوى آن سيب را از مرقد مطّهر پدرم مى شنوم هنگامى كه به زيارت او مى روم وهر كه از شيعيان مخلص ما در وقت سحر به زيارت آن مرقد معطّر برود بوى سيب راازآن ضريح منور مى شنود.

این مطلب برگرفته از کتاب کلیات منتهی الآمال نوشته حاج شیخ عباس قمی می باشد.


 

مهدوی باشید و سبز

 

هل من ناصر ینصرنی ؟

 
بسم رب المهدی (عج)  
 
السلام علیک یا مظلوم
 
از بچگی یادمه هر جا روضه ی آقا امام حسین رو میخوندن غیرتی های مجلس میگفتن کاش بودیم کربلا آقامونو یاری میکردیم ، کاش کربلا بودیم جواب ندای هل من ناصر ینصرنی آقامونو می دادیم
کاش میتونستیم کمک حال بچه های آقامون باشیم
 
یه لحظه تامل کنید !!! گوش کنید با گوش دل میشنوید !!!
 
هل من ناصر ینصرنی؟
 
امام زمان (عج) فریاد امام حسین(ع)  را میزند:هل من ناصر ینصرنی؟
 
صدای مظلوم زمانمونو میشنوید آقای غریبمون یاری می خواد ...
 
شرمنده آقا هنوز ۳۱۳ نفر ...
 
         یا حسین (ع)
 
 
 
مهدوی باشید و سبز
 
 

شهادت ششمین نور سرمدی تسلیت باد ...

بسم رب المهدی (عج)

 

اي پرچمدار شيعه و رئيس مذهب جعفري،

اي بلند اختر! در شب هجران تو، عالم دگرگون شده است.

اي ششمين نور سرمدي، تاريخ از كدام مصيبت تو شكوه كند،

آري تاريخ، شرمنده از حكايت غربت توست.

شهادت امام صادق (ع) تسلیت باد

 

 

شهادت ششمین نور سرمدی حضرت امام صادق (ع) را به پیشگاه مقدس آقا امام زمان (ع) و شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت عرض مینمایم.

 

 

 مهدوی باشید و سبز

 

 

 

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

  صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

عید سعید فطر رو به تمام مسلمان و روزه داران جهان اسلام

علی الخصوص آقا صاحب الزمان

 تبریک میگم

چقدر سخت است که این عزیز ترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم

درود بر فطر فطرت، سلام بر فطر ذکر و نیایش تا ... رمضانی دیگر ... و شب قدر و روزهای روزه‌ای دیگر، که زنده باشد و رخت به عالمی دیگر کشیده باشد، خدا بهتر میداند.
عید، میعادی در زمان است و فطر میثاقی با فطرت!
چرا که رمضان دعوتی است به بازیافتن خود گمشده.
ندایی است برای توجه به خدای فراموش شده.
ضیافتی است برای تناول از مانده تقوا و پایان این میهمانی خدایی عید قبول است.
عید توفیق بر طاعت و اطاعت عید توبه و تهذیب نفس، عید ذکرهای شبانه، عید کنترل خواسته‌ها، عید محرومان و گرسنگان.

فطر چیدن میوه‌هایی است که از فطرت می‌جوشد!
فطر سپاس نعمتی است که در رمضان نازل شده است.
عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست. مهر قبولی انفاق‌های به قصد قربت است.
پایان‌نامه دوره ایثار و گذشت است.

عید سعید فطر به شکرانه تطهیر فطرت وجود مبارک باد.

 

              عید سعید فطر بر شما مبارکباد

 

 

مهدوی باشید و سبز


فاطميه آمد و محزون شدم ....... از غم ليلاي حق مجنون شدم

بسم رب المهدی (عج)

 

 

 

http://www.nanjoon.com

 

          يا اميرالمومنيــــــــن روحي فداک                   آسمـــان را دفن‌کردي زير خاک

          آه را در دل نـهــــــــان کردي چـرا                    مــاه را در گل نهان کردي چـرا

          يا علي جان تربت زهرا کجاست؟                    يـــادگار غربت زهرا کجـاست؟

          تا ز نـورش ديده را روشـــــن کنم                    بـر مـزارش شعله‌ها بر تن کنم

         آه ازآن ســــاعت که‌آتش درگرفت                   جـــام را از ساقي کوثـر گرفت

          ياد پهلـــــــويش نمازم را شکست                   فرصــت راز و نيازم را شکست

          آه زهـرا تا ابـــــد جـــــــــاري بود                   دست مـولا تشـــنه يـاري بـود

          چون علي شد بي‌کس و بي‌هم‌نفس               گفت يا زينب به فريـــادم برس

 

 ** اَلــسَّــلامُ
عــَلـَيــْكِ يــا ســــَيّــِدَةَ
نـِسـاءِ العـالَمـيـن اَلـسَّـلامُ عَـلـَيْكِ
يا والِـدَةَ الْحُجُجِ عَلَى النّاسِ اَجْمَعينَ، اَلسَّلامُ
عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلوُمَةُ الْمَمْنوُعَةُ حَقُّه،اَللّهـُمَّ صـَلِّ عَلى اَمَتِكَ
وَابـْنـَةِ نـَبـِيِّكَ وَ زَوْجـَةِ وَصـِىِّ نـَبـِيِّكَ صَلوةً
تَزْلفُه فَوْقَ زُلْفى عِبادِكَ الْمُكْرَمينَ
مِنْ اَهْلِ السَّمواتِ وَاَهْلِ
الارَضَـين

** یافاطمه(س) من عقده دل وا نکردم **       

 ** گشتم ولی قـبــر تو را پـیدا نکردم **

           ** چـشـم انـتـظارم، مـهـدی(عج) بیـاید **            

 ** تـا تـــربـــتـــت را، پــیــدا نـمــایــد **

 

آری!زخم های مادر، مرهم نبیند، مگر آن که مولایمان گرد غربت از ذوالفقار برگیرد و با ندای:

 

« أنا الصَمصامُ المُنتَقِم »

منم شمشیر برّان انتقام!

انتقام بزرگ مظلومه تاریخ را بستاند.

 

شهادت سبب پيدايش هستي، و علت خلقت انسان، و مادر کونين و اسطوره و الگوي زنان عالمين، دختر رسالت، همسر ولايت و مادر امامت، حضرت فاطمه زهراء(سلام الله عليها)
را خدمت اقا امام زمان(عج) و تمام شیعیان و مریدان آن حضرت تسلیت عرض می کنم 

التماس دعا

 

مهدوی باشید و سبز

 

شهادت حضرت زهرا(س) تسلیت باد

بسم رب المهدی (عج)

 پرپر شدن یاس بوستان رسول، بانوی عفاف و عصمت، حضرت زهرای بتول علیهاالسلام را تسلیت می گویم.

زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معرفت به غبار آستان خانه ات بوسه می زند. برهوت این دنیای خاکی شایستگی میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخم ها و داغ ها و در هجران پدر، غریبانه زیستی و در وداع شبانه ات با پهلویی بیمار، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...

فرياد مظلوميت
زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن كه در جوانى به خزان گراييد، در همان دوران كوتاه، درس هاى فراوانى براى پيروان حضرتش به جا گذاشت. يكى از اين آموزه ها كه سراسر عمر پربركت فاطمه مرضيه (سلام الله علیها) يكصدا و همسو آن را فرياد مى كرد، «اهتمام و جديت نسبت به دين» بوده است.
مظلوميت با همه بخش هاى زندگى صديقه طاهره پيوند خورد، به ويژه حوادث دوران پس از رحلت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) كه همچو تندبادى بر آن «ياس نبى» وزيد و منجر به شهادت دردناك و غم آور آن «ريحانه رسول» گرديد، اما همين مظلوميت هاى پيوسته نيز همگى يك جهت را نشان مى دهد و آن «سوى دين دارى و پايدارى به پاى دين اصيل» است.
- ولادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با انزواى مادربزرگوارش ازسوى زنان قريش همراه شد. آنان به دليل ازدواج حضرت خديجه (سلام الله علیها) با پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با وى قطع رابطه كردند و حاضر نشدند در لحظات دشوار وضع حمل به يارى او بشتابند. بدين شكل زهراى اطهر (سلام الله علیها) در فضايى آكنده از مظلوميت متولد شد. اما پيام اين مظلوميت چيزى نبود جز «دفاع از دين خدا و حمايت از رسول خدا محمد (صلی الله علیه و آله)»
- كودكى فاطمه مرضيه (سلام الله علیها) با دوره نخست تبليغ دين در مكه توأم گرديد. مشاهده پدر كه به ضرب سنگباران زخمى شده يا شكمبه شتر بر سر و روى مباركش ريخته اند، بخشى از سهم كودكى فاطمه (سلام الله علیها) در رسالت دشوار رسول خدا محمد (صلی الله علیه و آله) بود.
اوج اين سختى، در سه سال محاصره در شعب ابى طالب عليه السلام به وقوع پيوست. تلخ كامى هايى كه با مرگ مادر عزيزش، تلخ تر شد. پيام اين دوران نيز در پاسخ نبى اكرم (صلی الله علیه و آله) به وعده هاى فریبنده سران مكه جلوه مى نمود كه فرمود: «اگر خورشيد را در دست راست من و ماه را در دست چپم قراردهيد تا امر رسالت الهى را وانهم، چنين نخواهم كرد.» و اين درس بزرگ استقامت در دين بود.
- آغاز نوجوانى آن حضرت در مدينه با جنگ هاى پى درپى عليه مسلمانان همراه شد. عروس خانه اميرالمؤمنين عليه السلام در غياب همسر خود كه سردار بى بديل سپاه اسلام بود، بارسنگين كارهاى خانه و رسيدگى به فرزندان خردسال را به دوش مى كشيد. داستان دستان زهراى مرضيه (سلام الله علیها) كه از چرخاندن آسياب سنگى زخم شده بود و چادر وصله دار حضرتش كه سلمان را به گريه انداخت، همچنين ماجراى شبهاى خانه على عليه السلام كه فرزندان كوچكش گرسنه سر بر بالين مى گذاشتند، گوشه هايى از درد و رنج نوعروس آسمانى اسلام است كه همگى به پاى نهال نورس اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود.
- عزاى غمبار سيدالشهدا عليه السلام كه بزرگترين مصيبت تاريخ بشر است، پيشاپيش خاندان نبوت را به استقبال خود برد.
بر اساس روايات معتبر، جبرئيل براى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر از فرزندى آورد كه خداوند متعال به زهراى اطهر (سلام الله علیها) عطا خواهد كرد و امت، او را به شهادت خواهند رساند.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) خواست تا اين تقدير الهى تغييريابد. اما فرشته وحى مجدداً خبر آورد كه پاداش اين امر، استمرار امامت در نسل حسين عليه السلام خواهد بود. ادامه سلسله امامت يعنى به كمال رسيدن كار همه انبياى گذشته.
سخن كه بدين جا رسيد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) اين بار سنگين را پذيرفت. اندوه مظلوميت حسين عليه السلام حتى پيش از ولادت، قلب و جان بانوى بزرگ اسلام را آكند و تا آخرين مراحل حيات همراه ايشان بود چنان كه در لحظات سراسر اندوه وداع آن حضرت با همسر مظلومش اميرالمؤمنين عليه السلام از آخرين وصاياى صديقه طاهر ه اين بود: «... كشته دشمنان در كنار فرات را از ياد مبر.»
اين همه اندوه فقط به پاى دين و براى حفظ آن.
- گذشته از جهت گيرى كلى در زندگانى حضرت زهرا (سلام الله علیها)، تعاليم آن بانو نيز در جهت ترويج و تشويق «اهتمام به دين» قرار داشت. امام عسگرى عليه السلام نقل مى فرمايد: كه روزى خانمى خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمد و سؤالاتى راجع به نماز پرسيد. چون تعداد سؤالات زياد و زمان طولانى شد، زن خجالت كشيد و گفت: بس است ديگر زحمت نمى دهم.
بانوى اسلام فرمود: هرچه مى خواهى بپرس. آيا اگر كسى اجير شود كه بار سنگينى را به بام برساند و يكصدهزار دينار (طلا) اجرت دريافت كند اين كار بر او سخت مى آيد؟... من سزاوارترم كه اين كار بر من گران نيايد. از پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنيدم كه فرمود: دانشمندان شيعه ما در روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه به اندازه فهم و دانش و كوشش آنان در راه ارشاد بندگان، بر قامتشان خلعت هاى كرامت و بزرگوارى افكنده مى شود.
اين نحوه برخورد بانوى بزرگ اسلام، نوعى ارائه الگوى عملى به پيروانش در جهت اهميت دادن به فهم و پرسشگرى دين و فرهنگسازى دراين زمينه است.
در موردى ديگر حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانمى حجت و استدلالى آموخت تا در بحث بر مبلغ معاندى پيروز شود. زمانى كه آن زن پس از غلبه بر مخالف، ابراز شادى زيادى نمود، حضرت به او فرمودند: شادى فرشتگان به واسطه غلبه تو بر آن زن بيش از سرور تو است و غصه شيطان و عوامل او به واسطه حزن آن زن معاند، بيش از غصه خود او است.
- ماجراهايى كه پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر فاطمه مرضيه (سلام الله علیها) گذشت و شدت حزن و اندوه آن گرامى در آن دوران به وصف نمى آيد.
تعبير خود ايشان در شعر منسوب به حضرتش اين است: «مصيبت هايى بر من فروريخت كه اگر به روزها افكنده مى شد آنها را به شبهاى تاريك بدل مى نمود.»
آن بانو به موجب كلام امام صادق عليه السلام، پس از درگذشت پدر، دائماً اشكبار بود و مکرراً از شدت غصه از حال مى رفت. اما آن ولى و حجت الهى به همه اين اندوهها جهت الهى داد و همه را براى تقويت دين خدا و تحكيم موقعيت وصى و جانشين رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هزينه كرد و در كمال ماتم زدگى، مصائب خود را زمينه نهيب زدن بر مردمانى قرارداد كه غفلت و مصلحت انديشى دنيايى در خطر برگشت به جاهليت قرارشان داده بود.
اين چنين بود كه زهراى اطهر (سلام الله علیها) در چهره بزرگترين حامى و پيشواى مظلوم خويش ظاهر شد و سند حقانيت اميرالمؤمنين عليه السلام و مظلوميت آن جناب را با خون خود مهر كرد و ابديت بخشيد.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در دوران كوتاه رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با شهادت خويش، يكبار به مسجد نبوى پاى گذاشت و خطبه خواند چنان كه عظمت و هيبت كلام فاطمى ستونهاى مسجد و بلكه عرش الهى را به لرزه انداخت.
در شرايطى كه جو سنگين حاكم بر مدينه نفس ها را در سينه ما خفه مى كرد، دختر پيامبر (صلی الله علیه و آله) حقايق را در چهره مسلمانان نهيب زد: اى بندگان خدا شما پرچمداران امر و نهى و حاملان دين و وحى او هستيد، شما امانتداران خدا بر خويشتن بوده و مأمور رسانيدن احكام دين او به ملل ديگر مى باشيد...
به سوى شما از ميان خودتان پيامبرى آمد كه رنج و ناراحتى شما بر او دشوار بود و بر ايمان آوردن شما اصرار مى ورزيد و به مؤمنين دلسوز و مهربان بود...

و هنگامى كه خداى تعالى خانه جاودانى انبيا و جايگاه برگزيدگان را براى پيغمبرش اختيارنمود، كينه هاى درونى و نفاق شما ظاهر گشت و جامه دين مندرس و فرسوده شد، گمراهان خاموش به سخن درآمدند و گمنامان فرومايه دعوى نبوغ كردند. شتر باطل گرايان به صدا درآمد و در صحن خانه هايتان جولان نمود. شيطان از كمينگاه خود درحالى كه شما را به سوى خود مى خواند سركشيد و ديد كه چه زود دعوتش را پذيرفتيد...
كجا مى رويد در حالى كه كتاب خدا پيش روى شما است. كتابى كه مطالب و امورش هويدا و احكامش درخشان و نشانه هايش روشن و نواهيش آشكار و اوامرش واضح است و شما آن را پشت سر خود انداخته ايد؟ آيا قصد اعراض از قرآن را داريد و يا به غير قرآن مى خواهيد داورى كنيد و حكم غير قرآن براى ستمكاران چه بد جزايى است! و هر كه جز اسلام دين ديگرى اختيار كند از او پذيرفته نشود و در قيامت جزو زيانكاران خواهد بود. همه هستى و لحظه لحظه عمر حضرت فاطمه مرضيه (سلام الله علیها) يك بانگ را تكرار مى كرد. فرياد اعتنا و توجه به دين خدا، آنچنان كه خداوند خود خواسته و بدان امر فرموده: «فرياد بيدار باش به مسلمانان كه خط اصيل دين را گم نكنند» و اين نهيب ها در دوران پررنج پس از پيامبر (صلی الله علیه و آله) تا لحظه شهادت بانوى اسلام، به شكل فريادهاى اعلام مظلوميت على اميرالمؤمنين عليه السلام و يادآورى حق پايمال شده او كه نشانه زير پا نهادن دين خدا بود، درآمد.
باشد كه ما به عنوان شيعيان فاطمه زهرا
(سلام الله علیها) و عزاداران مصائب او اين پيام را دريابيم. به دين خدا اهتمام ورزيم و بكوشيم تا خط ولايت را گم نكنيم.
 

جلوه ايثار

۩ و يطعمون الطعام على حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاءا و لا شكورا  (سوره دهر آيه 8 و 9)

«و بر دوستى او (خدا) به فقير و طفل و يتيم و اسير طعام مى‏دهند و گويند ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مى‏دهيم و از شما هيچ پاداشى و سپاسى هم نمى‏طلبيم‏».

زمخشرى يكى از مفسرين بزرگ اسلام، در تفسير الكشاف به نقل از ابن عباس چنين گويد (تفسير الكشاف ج 4 ص 197 ): حسن و حسين (عليه السلام) بيمار شدند پيامبر (صلی الله علیه و آله) به همراه گروهى از آنان عيادت نمود و به على (عليه السلام) فرمود: چه خوب است‏براى شفاى فرزندانت نذرى كنى.

آنگاه على و فاطمه (عليهما السلام) و فضه نذر كردند كه اگر حسن و حسين عليه السلام بهبود يافتند سه روز روزه بگيرند هنگامى كه آن دو بزرگوار سلامتى خود را باز يافتند در خانه چيزى براى افطار وجود نداشت، از اين رو على (عليه السلام) سه صاع (هر صاع چهار مد و تقريبا يك من تبريز يا 3 كيلوگرم است) جو وام گرفت و به روايتى دیگر حضرت زهرا (عليها السلام) در خانه پشم ريسيد و سه صاع جو مزد گرفت (تفسير البرهان ج 4 ص 412).

فاطمه (عليها السلام) جو را دستاس نمود و با يك صاع آن براى هر يك از افراد خانواده قرص نان جوينى پخت و بر سر سفره افطار نهاد. هنگامى كه آماده افطار شدند، نداى سائلى برخاست: سلام و درود خدا بر شما اى خاندان محمد (صلی الله علیه و آله)! مسكينى از مساكين مسلمينم به من غذا دهيد، خداوند شما را از غذاهاى بهشتى نصيب فرمايد، خاندان وحى نان افطار خود را ايثار كردند و فضه نيز از آنان متابعت كرد. آن شب را با آب افطار كردند و شب را بدون غذا بسر آوردند.

فرداى آن شب نيز روزه گرفتند و چون شب فرا رسيد، نان افطارشان در سفره نهاده شد، يتيمى بر در خانه آمد و باز به همان ترتيب همگى غذاى خود را به آن يتيم ايثار كردند. و آن شب نيز با آب افطار كرده و خود گرسته ماندند. روز سوم را هم روزه گرفتند و هنگام افطار اسيرى تقاضاى كمك كرد و براى بار سوم آنچه در سفره بود به آن اسير ايثار شد.

صبح روز چهارم على (عليهالسلام) دست دو فرزند خود را گرفته و آنان را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) برد پيامبر (صلى الله عليه و آله) حسن و حسين عليه السلام را ديد كه از گرسنگى چون مرغكانى مى‏لرزيدند، سپس از جا برخاست و به همراه آنان به خانه حضرت زهرا عليه السلام رفت، ديد فاطمه (سلام الله علیها) در محراب به عبادت مشغول است در حالى كه كه از شدت گرسنگى چشمانش در گودى نشسته است. منظره تأثر آورى بود. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) افسرده خاطر شد، در آن هنگام جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: اين هديه را بگير خداى تعالى به داشتن چنين اهل بيتى به تو تهنيت گفته است. پس سوره «هل اتى‏» را بر پيامبر (ص) خواند. (تفسير البرهان ج 4 ص 412- الميزان ج 20 ص 132).

 

حديث عبادت زهرا (سلام الله علیها)

قصه نيايش زهرا (سلام الله علیها) در آينه عبارت نگنجد. در اين بخش چند حديث زيبا از زبان حضرات معصومين (عليهم السلام) در ترسم سيماى عبادى فاطمه (سلام الله علیها) تقديم مى‏شود.

۩ سالت عن ابا عبدالله (عليه السلام) عن فاطمة لم سميت الزهرا؟ فقال: لانها كانت اذا قامت فى محرابها و هو نورها لاهل السماء كما تزهر - تزهو - نور الكواكب لاهل الارض. علل الشرايع، ج 1: ص 215.

راوى مى‏گويد از حضرت صادق (عليه السلام) علت نامگذارى حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را به - زهرا - پرسيدم. فرمود: چون وقتى كه در محراب عبادتش به نماز مى‏ايستاد، فروغ نورش براى ساكنان آسمان مى‏درخشيد، همانگونه كه نور ستارگان آسمان براى زمينيان مى‏درخشد.

۩ قال موسى بن‏ جعفر (عليه السلام):

كانت فاطمة (سلام الله علیها) اذا دعت تدعوا للمؤمنين و المؤمنات و لا تدعوا لنفسها فقيل لها يا بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) انك تدعين للناس و لا تدعين لنفسك فقالت: الجار ثم الدار. علل الشرايع، ج 1:216.

حضرت موسى بن‏ جعفر از پدرانش نقل مى‏كند: هرگاه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دعا مى‏كرد، براى زنان و مردان مؤمن دعا مى‏كرد و براى خود دعا نمى‏كرد، به او گفته شد: چرا شما براى مردم دعا مى‏كنيد، اما براى خودتان دعا نمى‏كنيد؟ فرمود: اول همسايه آنگاه خانه.

۩ قال ابو عبدالله الصادق (علیه السلام):

كان لامى فاطمة صلاة تصليها علمها جبرئيل، ركعتان تقرء فى الاولى: الحمد مرة و: انا انزلناه فى ليلة القدر، ماة مرة و فى الثانية: الحمد مرة و ماة مرة: قل هو الله احد، فاذا سلمت‏سبحت تسبيح الطاهرة عليها السلام. (جمال الاسبوع: 173. )

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

مادرم فاطمه (سلام الله علیها) همواره دو ركعت نماز را مى‏خواند كه جبرئيل به او آموخته بود، در ركعت اول آن پس از حمد صد بار سوره قدر و در ركعت دوم پس از حمد صد بار سوره توحيد را مى‏خوانى، و پس از سلام نماز تسبيحات حضرتش را نيز مى‏گويى.

 

تسبيح زهرا (سلام الله علیها)؛ هديه آسمانىپيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اى فاطمه چيزى به تو عطا كنم كه از خدمتكار و دنيا با آنچه در آن است، ارزشمندتر است; بعد از نماز سى و چهار مرتبه «الله اكبر» و سى و سه مرتبه «الحمدلله‏» و سى و سه مرتبه «سبحان الله‏» بگو و آن را با لا اله الا الله ختم كن. اين كار برايت از چيزى كه مى‏خواهى و از دنيا و آنچه در آن است، بهتر است‏». (عدنان زعفرانى، ص‏9)

در آن لحظه كه اين هديه آسمانى به فاطمه (سلام الله علیها) عطا شد، فرمود: «از خدا و رسول خدا راضى شدم.» (عدنان زعفرانى، ص 21 )

درك هديه بزرگى كه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) به فاطمه (سلام الله علیها) اعطاء كرد، به گونه ‏اى است كه انسان از وصف آن عاجز مى‏ماند و فقط از سرچشمه گفتار معصومين (علیهم السلام) است كه تا اندازه‏ اى مى‏توان از بركاتش بهره‏ مند شد.

۩ امام باقر (علیه السلام) درباره تسبيح حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، مى‏فرمايد: «خداوند متعال با هيچ ستايشى، بالاتر از تسبيحات فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عبادت نشده است. و اگر چيزى افضل از آن وجود داشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن را به فاطمه (سلام الله علیها) اعطاء مى‏كرد.»  (تسبيحات حضرت زهراء، ص‏10، به نقل از علل الشرايع/366.)

 


مهدوی باشید و سبز